crammingدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، چپانیدن، چپاندن، باشتاب یاد گرفتن، خودرا برای امتحان اماده کردن
خامهای شدنcreaming 1واژههای مصوب فرهنگستانتشکیل لایهای از چربی شیر بر سطح نامیزه پس از بیحرکت ماندن آن در نتیجۀ وزن مخصوص کمتر چربی شیر
نمایۀ خامهای شدنcreaming-indexواژههای مصوب فرهنگستاننسبت ستبرای لایۀ چربی شیر که قطرات آب از آن خارج شده به ستبرای کل نامیزه ضربدر صد
خامهای شدنcreaming 1واژههای مصوب فرهنگستانتشکیل لایهای از چربی شیر بر سطح نامیزه پس از بیحرکت ماندن آن در نتیجۀ وزن مخصوص کمتر چربی شیر
نمایۀ خامهای شدنcreaming-indexواژههای مصوب فرهنگستاننسبت ستبرای لایۀ چربی شیر که قطرات آب از آن خارج شده به ستبرای کل نامیزه ضربدر صد