cribدیکشنری انگلیسی به فارسیگهواره، فاحشه خانه، دله دزدی، دزدی ادبی، تختخواب بچه، اخور، کش رفتن یا دزدیدن
ماشین پارسنگبردارcribbing machine, cribber, ballast cribberواژههای مصوب فرهنگستانماشینی برای برداشتن پارسنگ میان دو ریلبند متـ . پارسنگبردار