کوهنوردی، دولا شدن، قوز کردن، چندک زدن، خوشامد گویی کردن
کروز، گشت زدن
ذره ذره پول،بزحمت پول درآوردن
خم شدن
کروتچین، دوشاخه زیر چیزی گذاشتن، با چوب زیر بغل راه رفتن
عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه
crouchingly