زروبلغتنامه دهخدازروب . [ زُ ] (ع اِ) ج ِ زرب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (اقرب الموارد). رجوع به زرب شود.
کرچوبلغتنامه دهخداکرچوب . [ ک َ ] (اِ)نام شیر خشت است در دره ٔ کتول گرگان . اِرقی . ایرقی .وَجَل . خَرپُنو. چانقُه . (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 278). رجوع به شیرخشت و اسامی دیگر کلمه شود.
کروبلغتنامه دهخداکروب . [ ک َ ] (ع اِ) مأخوذ از عبری ،فرشته ٔ مقرّب . ج ، کروبیم . (از اقرب الموارد ذیل کرب ). رجوع به کروبیم ، کروبی ، کروبیان و کروبیون شود.
کروبلغتنامه دهخداکروب . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کرب ، بمعنی اندوه دم گیر. (آنندراج ). ج ِ کَرب . (آنندراج ) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) : و جز اجتماع احزان و کروب و تفرق اهواء قلوب لشکری مرتب نشد. (جهانگشای جوینی ). رجوع به کرب شود.
scrubدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکراب، خارستان تیغستان، ادم گمنام، تمیز کاری، مالش دادن، مالیدن، تمیز کردن، خراش دادن، خراشیدن، ستردن