برش نهایی 1final cut 1, fine cutواژههای مصوب فرهنگستان1. آخرین مرحله از تدوین که در آن صدامیزی و تطبیق تصویرها انجام میشود 2. آخرین نسخۀ کار تدوینشده و آمادۀ چاپ فیلم
نسخۀ کارگردانdirector's cut, director's fine cutواژههای مصوب فرهنگستاننسخۀ تدوینشدۀ مورد تأیید کارگردان
نمای برونبرشcut away shot, cut awayواژههای مصوب فرهنگستاننمایی که جزو رویداد اصلی فیلم نیست، ولی به آن ارتباط دارد و همزمان با آن ارائه میشود
پرفشار بریدهcut-off highواژههای مصوب فرهنگستانپرفشار گرمی که در درون یک پشته رشد میکند و از جریان اصلی غربی جدا میشود و در قطب سوی جریان قرار میگیرد
قطع زودهنگامearly cut-offواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از نمایش چراغ که در آن برای دادن فرصت بیشتر به یک حرکت، چراغ حرکت دیگر زودتر از موعد قرمز میشود
کمفشار بریدهcut-off lowواژههای مصوب فرهنگستانکمفشار سردی که در درون یک ناوه رشد میکند و از جریان اصلی غربی جدا میشود و در استواسوی جریان قرار میگیرد
cutدیکشنری انگلیسی به فارسیبرش، قطع، بریدگی، شکاف، مقطع، تخفیف، چاک، معبر، کانال، جوی، بریدن، زدن، برش دادن، قطع کردن، کم کردن، پاره کردن، چیدن، دونیم کردن، گسیختن، گسستن، تقلیل دادن، تراش دادن، گذاشتن، نشناختن، میان برکردن، بریده، مخروط، چاک چاک