شتیتلغتنامه دهخداشتیت . [ ش َ ] (ع مص ) پراکنده شدن و پراکنده گردیدن . شَت ّ. شَتات . شَتَت . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از محیط المحیط).
شتیتلغتنامه دهخداشتیت . [ ش َ ] (ع ص ، اِ) کار پراکنده . (منتهی الارب ). ج ، شتی . (از محیط المحیط). پراکنده . (دهار). || دندان گشاده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار).
شتوتلغتنامه دهخداشتوت . [ ش ُ ] (ع ص ، اِ)پراکنده از مردم : و فی المجلس شتوت من الناس ؛ یعنی در مجلس پراکنده از مردمند که از یک قوم و قبیله نباشند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از صحاح ).