markدیکشنری انگلیسی به فارسیعلامت، مارک، نشانه، نشان، نمره، مرز، علامت مخصوص، داغ، خط شروع مسابقه، نقطه، علامت سلاح، خط، چوب خط، مدل مخصوص، حد، درجه، پایه، هدف، علامت گذاردن، نشان کردن، علامت گذاشتن، توجه کردن
تاریخزنیdating 2, date markingواژههای مصوب فرهنگستاندرج اطلاعات مربوط به زمان، مانند تاریخ تولید یا تاریخ انقضا بر روی محصول یا بر روی بستهبندی آن