داتملغتنامه دهخداداتم . [ ت َ م َ ] (اِخ ) (از واژه ٔ دات به معنی قانون ، داد) نام سرداری از سرداران کورش کبیر. (ایران باستان ص 273 و 274).
ضیثملغتنامه دهخداضیثم . [ ض َ ث َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. شیر. (مهذب الاسماء). ضیغم . (آنندراج ).