debateدیکشنری انگلیسی به فارسیمناظره، مباحثه، مذاکره، مذاکرات پارلمانی، بحی، مناظره کردن، مطرح کردن، مباحثه کردن، سر و کله زدن
کفایت مذاکراتclosure 3, vote immediately, cloture, close debateواژههای مصوب فرهنگستاناقدامی در مجلس برای پایان دادن به مذاکره دربارۀ موضوع مورد رأیگیری
دبتلغتنامه دهخدادبت . [ دَ ت ُ ] (اِ) در اصطلاح هندیان قدیم گرمی و تف و حرارت حاصل از خورشید. بنابر آنچه در باج پران آمده است آتش را سه گونه قرار داده اند: یکی آتش متداول که آب آنرا خاموش سازد و نیازمند هیمه است . دوم آفتاب و سوم برق . (از ماللهند بیرونی ص 20</span
دبدلغتنامه دهخدادبد. [ دَ ] (ع مص ) تلفظی است از کلمه ٔ ضبط. و اسم فاعل آن دابد آید بجای ضابط. (دزی ج 1 ص 421).
دبیتلغتنامه دهخدادبیت . [ دَ ] (اِ) قسمی قماش نخی . نوعی منسوج پنبه ای و آن بیشتر آستر لباس و رویه ٔ لحاف و تشک را بکارست .- دبیت حاج علی اکبری ؛ نوعی دبیت که بنام سفارش دهنده ٔ آن یعنی حاج علی اکبر به کارخانه های دبیت بافی لندن شهرت گرفته است .
debatesدیکشنری انگلیسی به فارسیبحث ها، مناظره، مباحثه، مذاکره، مذاکرات پارلمانی، بحی، مناظره کردن، مطرح کردن، مباحثه کردن، سر و کله زدن
debatesدیکشنری انگلیسی به فارسیبحث ها، مناظره، مباحثه، مذاکره، مذاکرات پارلمانی، بحی، مناظره کردن، مطرح کردن، مباحثه کردن، سر و کله زدن