خدمۀ غیرموظفdeadhead crewواژههای مصوب فرهنگستانخدمهای که بهعنوان مسافر در پرواز حضور داشته و وظیفه و مسئولیتی در حین آن پرواز بر عهده نداشته باشند
دذیلغتنامه دهخدادذی . [ ] (اِخ ) به گفته ٔ طبری از دختران سیامک بوده است . (تاریخ سیستان حاشیه ٔ ص 3).
دددلغتنامه دهخداددد. [ دَ دَ ] (ع اِ) بازی . (منتهی الارب ).لعب . بازی و لهو. (ناظم الاطباء). رجوع به دد شود.
دددلغتنامه دهخداددد. [ دَ دِ ] (ع ص ) بازی دوست . بازیگوش . (ناظم الاطباء). در گفته طرماح : و استطرقت طعنهم لما احزأل بهم آل الضحی ناشطاً من داعب دَدِد.(از منتهی الارب ).