دلملغتنامه دهخدادلم . [ دُ ل َ ] (ع اِ) فیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || از اعلام است . (از منتهی الارب ).
دلملغتنامه دهخدادلم . [ دُ ] (ع ص ) ج ِ أدلم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به أدلم شود. || ج ِ دَلماء. (ناظم الاطباء). رجوع به دلماء شود.
delimitingدیکشنری انگلیسی به فارسیتعریف کردن، محدود کردن، محدود ساختن، حدود معین کردن، تعیین کردن، مرزیابیکردن
delimitsدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدودیت ها، محدود کردن، محدود ساختن، حدود معین کردن، تعیین کردن، مرزیابیکردن
delimitingدیکشنری انگلیسی به فارسیتعریف کردن، محدود کردن، محدود ساختن، حدود معین کردن، تعیین کردن، مرزیابیکردن
delimitsدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدودیت ها، محدود کردن، محدود ساختن، حدود معین کردن، تعیین کردن، مرزیابیکردن