تشخیص، یافتن، کشف کردن، پیدا کردن، نمایان ساختن
دثق . [ دَ ] (ع مص ) ریختن آب . (منتهی الارب ).
تشخیص می دهد، یافتن، کشف کردن، پیدا کردن، نمایان ساختن
روحانی
۱درگیری – درگیر شدن ۲کینه جویی ۳به هم خوردن هوا
قابل تشخیص است
تشخیص، کشف، ردیابی، بازرسی، بازیابی، بروز، اکتشاف، یافت، تفتیش
تشخیص تلفن
detect
descry, detect, dig, discover, originate, strike, think
آژانس خبری
رمان پلیسی
داستان کارآگاهی
باز شناسایی