بازدارندگی 1deterrenceواژههای مصوب فرهنگستانمهار نظامی دشمن با سلاحهای کشتار جمعی بهطوریکه حریف جرئت حمله به کشور مقابل را نداشته باشد
بازدارندگی گستردهextended deterrenceواژههای مصوب فرهنگستانتعهد یک اَبَرقدرت به دفاع از همپیمانانش در برابر حملۀ احتمالی دشمن
بازدارندگی هستهایnuclear deterrenceواژههای مصوب فرهنگستانمهار نظامی دشمن با استفاده از سلاحهای هستهای بهطوریکه حریف جرئت حمله به کشور مقابل را نداشته باشد
برنامههای بازدارندگیdeterrence programواژههای مصوب فرهنگستانبرنامههایی مبتنی بر منصرف کردن فرد از انجام رفتاری خاص بهویژه با ایجاد ترس از مجازات و وضع قوانین جزایی
بازدارندگی(سیاست جلوگیری از جنگ که مبتنی بر ترس دشمن از سلاح های پرقدرت حریف است.)دیکشنری فارسی به انگلیسیdeterrence
سیاست انباشتن سلاح های اتمی به منظور منصرف کردن دشمن احتمالی از حملهدیکشنری فارسی به انگلیسیdeterrence
بازداریدیکشنری فارسی به انگلیسیban, block, determent, deterrence, discouragement, dissuasion, hindrance, holdup, inhibition, prevention, prohibition, restraint, veto
بازدارندگی گستردهextended deterrenceواژههای مصوب فرهنگستانتعهد یک اَبَرقدرت به دفاع از همپیمانانش در برابر حملۀ احتمالی دشمن
بازدارندگی هستهایnuclear deterrenceواژههای مصوب فرهنگستانمهار نظامی دشمن با استفاده از سلاحهای هستهای بهطوریکه حریف جرئت حمله به کشور مقابل را نداشته باشد