نفرت، بیزار بودن از، تنفر داشتن از، نفرت کردن
دایستی
دینداران
کثیف
انجام شده
نفرت انگیز، مکروه، بسیار بد، فرومایه، کریه
عذاب، نفرت، تنفر
نفرین کردن، بیزار بودن از، تنفر داشتن از، نفرت کردن
ناراحتی
بازجو
detest
abhor, detest, execrate, hate, revolt
بدون تردید
predetest