گیج کننده، مرطوب، تر، تر کرده، تازه، شبنمدار، ژالهدار
جریمه می شود، محروم کردن، عاری کردن، بی بهره کردن
جریمه کردن، محروم کردن، عاری کردن، بی بهره کردن
جادوها، گرفتن، محروم کردن، عاری کردن، سلب کردن
آوایی که مشخصۀ واکداری را از دست داده باشد