جریان مستقیمdirect currentواژههای مصوب فرهنگستانجریان برقی که فقط در یک جهت در حرکت است و مقدار متوسط آن تقریباً ثابت است
دیرک بازوتلسکوپیweldless derrick, telescopic derrickواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دیرک بازولولهای که بازوی آن از یک لولة فولادی بیدرز با قطرهای متفاوت در طول ساخته شده است متـ . دیرک تلسکوپی
کلاهک دیرکderrick cap piece, derrick head fittingواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی فلزی که، برای اتصال قرقرههای مختلف به دیرک، بر سردیرک بازولولهای نصب میشود
سکوی دیرکderrick stool, derrick table, mast table, boom tableواژههای مصوب فرهنگستانسکویی که پای دیرک و ملحقات آن بر روی آن سوار میشود
دیرکderrick, DER, DERRواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای متشکل از مجموعهای از قرقرهها و بافهها و طنابها و دوارها و یک دکل و یک بازو که برای بلند کردن اجسام سنگین از آن استفاده میکنند متـ . دیرک بار cargo boom
دیرک اشتولکنStülcken deerickواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دیرک سنگین که سازة نگهدارندة بازوی آن به شکل عدد هفت است
سامانۀ جریان مستقیمdirect current system, d.c. systemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سامانۀ برق که با ولتاژ همسو (unidirectional voltage) تغذیه میشود
ولتاژ مستقیمdirect voltage, direct-current voltage, DC voltage, direct tensionواژههای مصوب فرهنگستانولتاژی که قطبش آن تغییر نمیکند، مانند ولتاژی که باتری یا مولد تأمین میکند
روش قطبش تَپالقاییpulse induced polarization method, pulse potential, direct current pulse, simply pulse methodواژههای مصوب فرهنگستاندر روش قطبش القایی حوزة زمان، نشانک/ سیگنال فرستادهشده پس از قطع جریان فرستنده که باعث ایجاد ولتاژ واپاشی میشود
directدیکشنری انگلیسی به فارسیمستقیم، دستور دادن، اداره کردن، نظارت کردن، معطوف داشتن، امر کردن، متوجه ساختن، قراول رفتن، هدایت کردن، سوق دادن، عطف کردن، عمودی، میان بر، راست