دیرک بازوتلسکوپیweldless derrick, telescopic derrickواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دیرک بازولولهای که بازوی آن از یک لولة فولادی بیدرز با قطرهای متفاوت در طول ساخته شده است متـ . دیرک تلسکوپی
کلاهک دیرکderrick cap piece, derrick head fittingواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی فلزی که، برای اتصال قرقرههای مختلف به دیرک، بر سردیرک بازولولهای نصب میشود
سکوی دیرکderrick stool, derrick table, mast table, boom tableواژههای مصوب فرهنگستانسکویی که پای دیرک و ملحقات آن بر روی آن سوار میشود
دیرکderrick, DER, DERRواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای متشکل از مجموعهای از قرقرهها و بافهها و طنابها و دوارها و یک دکل و یک بازو که برای بلند کردن اجسام سنگین از آن استفاده میکنند متـ . دیرک بار cargo boom
دیرک اشتولکنStülcken deerickواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دیرک سنگین که سازة نگهدارندة بازوی آن به شکل عدد هفت است
انتخابات مقدماتیprimary election, primary, primaries, direct primary, direct primariesواژههای مصوب فرهنگستانانتخاباتی که در آن رأیدهندگان نامزد یا نامزدهای یک حزب را برای شرکت در انتخابات عمومی پیشِ رو برمیگزینند
directدیکشنری انگلیسی به فارسیمستقیم، دستور دادن، اداره کردن، نظارت کردن، معطوف داشتن، امر کردن، متوجه ساختن، قراول رفتن، هدایت کردن، سوق دادن، عطف کردن، عمودی، میان بر، راست