25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
disburdening
disburden
unburdened
unburdens
unburden
unburdening
بیشتر بدانید
دماغدار 1
جور شدن
کاربر
بدزبانی
انگار (/ مثل این که) پدرش را کشتهام که سرم داد میکشد.
کینه جویی
جستوجوی دقیق
disburdens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفع کردن، بار از دوش برداشتن، اسوده کردن، سبکبار کردن