25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
discharges
discharge
اخراج
مجزاکردن
پکه بره
detached
بیشتر بدانید
brain death
ذوب شدن
قاقسبوس
دست شوی
کسلة
بجاه
جستوجوی دقیق
discharged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه شده، منفصل
جستوجوی همآوا
disarrest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلع سلاح
disgorged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خجالت کشیدم، استفراغ کردن، خالی کردن، ریختن
جستوجوی همقافیه
predischarged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
predischarged
undischarged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون وقفه