صلاحدید پلیسpolice discretionواژههای مصوب فرهنگستاناختیارات افسران مجری قانون در اجرای قوانین و فعالیتهای روزانۀ پلیسی که به آنها حق انتخاب میدهد
احتیاطدیکشنری فارسی به انگلیسیcare, caution, cautiousness, chariness, circumspection, discretion, foresight, forethought, precaution, prudence, wariness, watchfulness
صلاحدید پلیسpolice discretionواژههای مصوب فرهنگستاناختیارات افسران مجری قانون در اجرای قوانین و فعالیتهای روزانۀ پلیسی که به آنها حق انتخاب میدهد