فِتالیدَن، اِفتالیدَن
از بین رفته، از هم پاشیدن، پراکندگی کردن، اسراف کردن
رقیق کننده، متلف
از بین می رود، از هم پاشیدن، پراکندگی کردن، اسراف کردن
dissipate
dissipate, squander, waste
از بین رفته
dissipaters، متلف
تخریب