دور
محروم کردن
جزییات
دثط. [ دَ ] (ع مص ) شکافتن زخم را پس روان گشتن چیزی که در آن بود. (منتهی الارب ).
ضطیط.[ ض َ ] (ع اِ) ضَطَط. گل و لای سخت . (منتهی الارب ).
زندگی کردن