deathsدیکشنری انگلیسی به فارسیمرگ و میر، مرگ، فوت، درگذشت، فنا، مردگی، اجل، خاموش سازی یافوت، خواب مرگ
اُکسانَهرoxidation ditchواژههای مصوب فرهنگستاننهری حلقوی و دارای هواده که فاضلاب در آن چندین بار برای هوادهی چرخانده میشود