حرکت روزانهdiurnal motionواژههای مصوب فرهنگستانحرکت ظاهری و شبانهروزی تمام اجرام آسمان به دور زمین به سبب چرخش وضعی زمین
کِشَند روزانهdiurnal tideواژههای مصوب فرهنگستانکِشَندی که در آن در یک روز قمری یک فراکِشَند و یک فروکِشَند رخ میدهد
نابرابری روزانهdiurnal inequalityواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف ارتفاع بین دو فراکِشَند یا دو فروکِشَند پیاپی در یک روز کِشَندی
حرکت روزانهdiurnal motionواژههای مصوب فرهنگستانحرکت ظاهری و شبانهروزی تمام اجرام آسمان به دور زمین به سبب چرخش وضعی زمین
سن نابرابری روزانهage of diurnal inequalityواژههای مصوب فرهنگستانبازۀ زمانی میان بیشینۀ مِیل نیمماهانۀ شمالی یا جنوبی ماه از یک سو و هنگامی که اثر بیشینۀ مِیل در گسترۀ کِشَند یا سرعت جریان کِشَندی رخ میدهد از سوی دیگر متـ . سن کِشَند روزانه age of diurnal tide سن روزانه diurnal age
روزمرهدیکشنری فارسی به انگلیسیbread-and-butter, common, daily, day-to-day, diurnal, everyday, ordinary, quotidian, routine, workaday