dashesدیکشنری انگلیسی به فارسیخط تیره، فاصله میان دو حرف، این علامت، پراکنده کردن، رابطه، حرارت، بسرعت رفتن، بسرعت انجام دادن، بشدت زدن، خود نمایی کردن
اسیدباریacidosisواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که براثر افزایش غلظت اسید یا کاهش ذخایر قلیایی در خون و بافتهای بدن ایجاد میشود و به کاهش پ.هاش خون منجر میشود