دمیدن
دویو، شبنم زدن، شبنم باریدن
مشاجره
کمک کردن
پیش بینی کردن، از پیش خبر دادن، از پیش حاکی بودن از
پنجره، پنجره دار کردن
تقسیم یک صفحه به مجموعهای از پنجرهها