اندازگاهdrop-off centreواژههای مصوب فرهنگستانمکانی که مردم یا کسبه پسماندهای بازیافتنی تفکیکشدۀ خود را در آنجا میگذارند
اُفت حاشیهedge drop-offواژههای مصوب فرهنگستانعارضهای در سطح راه که سبب میشود فاصلۀ عمودی لبۀ روسازی تا سطح شانه از حد مجاز بیشتر شود
dropدیکشنری انگلیسی به فارسیرها کردن، قطره، افت، سقوط، افتادن، چکه، ژیگ، اب نبات، قطع مراوده، سرشک، انداختن، چکیدن، سقوط کردن، از قلم انداختن، ژوشیدن
اندازگاهdrop-off centreواژههای مصوب فرهنگستانمکانی که مردم یا کسبه پسماندهای بازیافتنی تفکیکشدۀ خود را در آنجا میگذارند
اُفت حاشیهedge drop-offواژههای مصوب فرهنگستانعارضهای در سطح راه که سبب میشود فاصلۀ عمودی لبۀ روسازی تا سطح شانه از حد مجاز بیشتر شود
افتدیکشنری فارسی به انگلیسیanticlimax, comedown, drop, drop-off, ebb, fall, falloff, lapse, loss, sag, shrinkage, slippage, slump, tumble
کاهشدیکشنری فارسی به انگلیسیabatement, alleviation, allowance, cut, decline, decrease, depletion, diminution, drop, drop-off, fall, lapse, loss, mitigation, reduction, relief, remission, retrenchment, slowdown, slump, step-down, subtraction
اُفت حاشیهedge drop-offواژههای مصوب فرهنگستانعارضهای در سطح راه که سبب میشود فاصلۀ عمودی لبۀ روسازی تا سطح شانه از حد مجاز بیشتر شود