drunkدیکشنری انگلیسی به فارسیمست، دوران مستی، میگسار، معتاد به شراب، خورده، سرمست، مخمور، خنگ، لول، نشئه شده
پوستکَن غلتکیbarking drum,drum debarker, drum barkerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوستکَن به شکل غلتکی بزرگ که در هنگام چرخش، بینهها درون آن میغلتند و براثر اصطکاک پوست آنها کنده میشود متـ . پوستکَن چرخان rotary barker