زردابراهbile duct, biliary duct, gall ductواژههای مصوب فرهنگستانهریک از مجراهایی که زرداب را از کبد به دوازدهه حمل میکند
مجرای غدۀ بزاقی بناگوشیparotid duct, blasius's duct, stenson's ductواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو مجرایی که ترشحات غدۀ بزاقی بناگوشی ازطریق آن به داخلحفرۀ دهان تخلیه میشود متـ . مجرای بناگوشی
مجرای غدۀ بزاقی تحتِفکیsubmandibular duct, submaxillary ductواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو مجرایی که ترشحات غدۀ بزاقی تحتِفکی ازطریق آنها به داخلحفرۀ دهان تخلیه میشود متـ . مجرای تحتِفکی
مجرای غدۀ بزاقی زیرزبانیsublingual duct, bartholin's ductواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو مجرایی که ازطریق آن ترشحات غدۀ بزاقی زیرزبانی در دو طرف مهار زبانی تخلیه میشود متـ . مجرای زیرزبانی
پوشچنگار زردابراهcholangiocellular carcinoma, bile duct carcinoma, extrahepatic bile duct carcinoma, cholangiocarcinomaواژههای مصوب فرهنگستانپوشچنگار کبدی نادری که یاختههای زردابراه کبد را درگیر میکند
inductدیکشنری انگلیسی به فارسیالقاء کند، درک کردن، استنباط کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن