تَلماسة مهارشدهanchored dune, fixed dune, established dune, stabilized duneواژههای مصوب فرهنگستانتَلماسهای که حرکت آن متوقف شده یا شکل آن براثر رشد گیاه یا سیمانیشدن ماسه از تأثیر باد بیشتر در امان مانده است
تَلماسهduneواژههای مصوب فرهنگستانتپه یا پشتهای کوتاه از مواد سست معمولاً ماسهای که باد آنها را از جایی به جای دیگر حرکت میدهد و مجدداً به شکل تپه بر روی هم انباشته میکند
دُمگویش خلخالاَسکِستانی: dəm دِروی: dum شالی: dəmb کَجَلی: dömb کَرنَقی: domb کَرینی: dumb کُلوری: dəmb گیلَوانی: dum/duma لِردی: donb
عقربگویش خلخالاَسکِستانی: (zarda) aqrab دِروی: dumbačaču شالی: zarrin dəm کَجَلی: dömba čakeg کَرنَقی: aqrab کَرینی: šata dumb کُلوری: aqrab گیلَوانی: kaž dum لِردی: aqrab