dwindleدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، رفته رفته کوچک شدن، تدریجا کاهش یافتن، کم شدن، تحلیل رفتن، خرد ساختن، خرد شدن
پیشانی آبسنگreef frontواژههای مصوب فرهنگستانبخش فوقانی شیب دریاسوی (seaward) آبسنگ که از نقطۀ کاهشی (dwindle-point) تودۀ مرجانها و جلبکهای مرجانی تا لبۀ آبسنگ ادامه دارد