elevatesدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش می یابد، بالا بردن، بلند کردن، ترفیع دادن، افراشتن، عالی کردن، نشاط دادن
خُلق بالاelevated moodواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از خُلق که همراه با سرخوشی و آسایش و نشاط فراوان است
چراغ پایهدارelevated lightواژههای مصوب فرهنگستانهریک از چراغهای پایهکوتاه در باند پرواز و خزشراه و ایستراه برای هدایت خلبان در شب و بهطورکلی در شرایط دید کم
elevatesدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش می یابد، بالا بردن، بلند کردن، ترفیع دادن، افراشتن، عالی کردن، نشاط دادن
خُلق بالاelevated moodواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از خُلق که همراه با سرخوشی و آسایش و نشاط فراوان است
چراغ پایهدارelevated lightواژههای مصوب فرهنگستانهریک از چراغهای پایهکوتاه در باند پرواز و خزشراه و ایستراه برای هدایت خلبان در شب و بهطورکلی در شرایط دید کم
elevatesدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش می یابد، بالا بردن، بلند کردن، ترفیع دادن، افراشتن، عالی کردن، نشاط دادن