enablingدیکشنری انگلیسی به فارسیرا قادر می سازد، قادر ساختن، توانا ساختن، وسیله فراهم کردن، تهیه کردن برای، اختیار دادن
میداندهیenablingواژههای مصوب فرهنگستانتقبل مسئولیتهای معتادان بهنحویکه به ادامه و تشدید اعتیاد آنها منجر شود
enablingدیکشنری انگلیسی به فارسیرا قادر می سازد، قادر ساختن، توانا ساختن، وسیله فراهم کردن، تهیه کردن برای، اختیار دادن
میداندهیenablingواژههای مصوب فرهنگستانتقبل مسئولیتهای معتادان بهنحویکه به ادامه و تشدید اعتیاد آنها منجر شود
enablingدیکشنری انگلیسی به فارسیرا قادر می سازد، قادر ساختن، توانا ساختن، وسیله فراهم کردن، تهیه کردن برای، اختیار دادن
میداندهیenablingواژههای مصوب فرهنگستانتقبل مسئولیتهای معتادان بهنحویکه به ادامه و تشدید اعتیاد آنها منجر شود