erasesدیکشنری انگلیسی به فارسیپاک می کند، پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردن
erasedدیکشنری انگلیسی به فارسیپاک شده، پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردن