حولوحوشفرهنگ مترادف و متضاد۱. اطراف، پیرامون، حوالی، گرداگرد، اکناف، پیرامون، جوانب، دوروبر، نزدیک ۲. درباره، درمورد، راجع
علهاصلغتنامه دهخداعلهاص . [ ع ِ ] (ع اِ)سربند شیشه . (منتهی الارب ). در شیشه و بطری . (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة).