exercisesدیکشنری انگلیسی به فارسیتمرینات، ورزش، تمرین، مشق، تمرین کردن، تمرین دادن، عمل کردن، استعمال کردن، بکار انداختن
exercisedدیکشنری انگلیسی به فارسیتمرین کرد، تمرین کردن، تمرین دادن، عمل کردن، استعمال کردن، بکار انداختن