پیشبَر 1expeditor/ expediterواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که در فرایندهای مختلف مدیریت پروژه نقش تسهیلکننده دارد
شتاباندندیکشنری فارسی به انگلیسیaccelerate, expedite, hasten, hurry, precipitate, quicken, rough, spur