extirpatingدیکشنری انگلیسی به فارسیبیرون آوردن، ازبن کندن، بکلی نابود کردن، از بین بردن، ریشه کن کردن
انقراض محلیextirpation, local extinctionواژههای مصوب فرهنگستانناپدید شدن یک جمعیت یا گونه از یک محدوده یا ناحیه