حافللغتنامه دهخداحافل . [ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حفل . || ضرع حافل ؛ پستان بسیارشیر و پرشیر. ج ، حفل ، حوافل .(مهذب الاسماء): شاة حافل ؛ گوسفند بسیارشیر. || واد حافل ؛ وادی بسیارتوجبه ، یعنی بسیارسیل .
هوفللغتنامه دهخداهوفل . [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ سوسنگرد شهرستان دشت میشان .کنار رود کرخه قرار دارد و دارای 200 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).