eyeseed
کاهش یافته است، سبک کردن، راحت کردن، ازاد کردن
بالا بردن
محل سکونت، منزل دادن، خانه نشین شدن، جا دادن، پناه دادن، منزل گرفتن
hayseed، تخم علف، برزگر
هیزم، تخم علف، برزگر