varnishدیکشنری انگلیسی به فارسیلاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن
انصافدیکشنری فارسی به انگلیسیdisinterest, equity, fairness, justice, justness, objectivity, plain dealing, rightfulness, sportsmanship