فادُمfathomواژههای مصوب فرهنگستان1. واحدی برای اندازهگیری طول، بهویژه عمق آب، معادل شش پا یا 853/1 متر 2. واحد اندازهگیری حجم الوار معادل 7/8 مترمکعب
فوتونphotonواژههای مصوب فرهنگستانکوانتوم انرژی تابش الکترومغناطیسی که ذرهای بدون جرم سکون و بار الکتریکی است
خط همژرفاisobath, depth contour,depth curve, fathom curveواژههای مصوب فرهنگستانخطی بر روی نمودار که نقاط همژرفا را به هم متصل میکند
فطملغتنامه دهخدافطم . [ ف َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. || بازداشتن مرد را از عادت وی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || از شیر بازگرفتن . (از اقرب الموارد). رجوع به فطام شود.