ill-favouredدیکشنری انگلیسی به فارسیبدبختی، نگون بخت، بد برخورد، دارای صورت ناهنجار و زننده، زشت، غیر جذاب، نا مطلوب
طرفداردیکشنری فارسی به انگلیسیadherent, advocate, favorer, follower, interested, pro, promoter, proponent, support, supporter, votary