پیفوزلغتنامه دهخداپیفوز. [ پ َ / پ ِ] (اِ مرکب ) پوزه . پوز. بتفوز. رجوع به پتفوز شود. غمامة؛ پیفوز بند. (صراح ). رجوع به پتفوز بند شود.
فواظلغتنامه دهخدافواظ. [ ف ُ ] (ع مص ) مردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). در اقرب الموارداین مصدر بدون الف ضبط شده است . رجوع به فوظ شود.