تعادل فازیphase equilibriaواژههای مصوب فرهنگستانارتباط تعادلی بین فازهای مختلف یک مادۀ شیمیایی در فشار و دما و ترکیببندیهای مختلف
همدوسی فازیphase coherenceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی همدوسی که در آن اختلاف فاز میان دو یا چند موج وابسته به زمان نیست
ناراحت کردندیکشنری فارسی به انگلیسیdiscommode, disoblige, faze, fret, grate, incommode, inconvenience, ruffle, sicken, torment, trouble