ملخ پرّهبستهfeathered propellerواژههای مصوب فرهنگستانملخی که پرّههای آن را چرخاندهاند تا لبههای حمله و فرار تقریباً با خط سیر پرواز هواگَرد موازی شود و پَسار به حداقل برسد و مانع از چرخش موتور شود
فتراتلغتنامه دهخدافترات . [ ف َ ت َ ] (ع اِ) ج ِ فَتْرت . (اقرب الموارد) : دل قوی دار که چنین فترات در جهان بسیار بوده است . (تاریخ بیهقی ). رجوع به فترت شود.