جشنوارۀ فیلمfilm festivalواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گردهمایی که برای نمایش و ارزیابی و تشویق آثار سینمایی، اعم از مستند و داستانی و خبری، برگزار شود
جشندیکشنری فارسی به انگلیسیcelebration, feast, fest _, festival, festivity, fete, fête, fiesta, function, gala, rejoicing
manifestدیکشنری انگلیسی به فارسیآشکار، بیانیه، اعلامیه، اشاره، خبر، نامه، بازنمود کردن، اشکار ساختن، معلوم کردن، فاش کردن، اعلامیه دادن، ظاهر ساختن، ظاهر، بارز، فاش، اشکار، ساطع