آزمون میدانیfield testواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهآزمایشهایی برای یافتن پایداری دیرینهمغناطیسی بهمنظور تعیین زمان کسب ماندهمغناطش سرشتی
fieldدیکشنری انگلیسی به فارسیرشته، میدان، مزرعه، زمین، عرصه، صحرا، کشتزار، دشت، پهنه، دایره، مرغزار، بمیدان یا صحرا رفتن