filetدیکشنری انگلیسی به فارسیفیله، سربند، توری دارای اشکال مربع، پشت مازو، گیس بند، قیطان، نوار، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن
filedدیکشنری انگلیسی به فارسیثبت شده، ضبط کردن، بایگانی کردن، سوهان زدن، ساییدن، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، در صف راه رفتن، رژه رفتن
filetsدیکشنری انگلیسی به فارسیفیله، سربند، توری دارای اشکال مربع، پشت مازو، گیس بند، قیطان، نوار، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن
filetدیکشنری انگلیسی به فارسیفیله، سربند، توری دارای اشکال مربع، پشت مازو، گیس بند، قیطان، نوار، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن
filetدیکشنری انگلیسی به فارسیفیله، سربند، توری دارای اشکال مربع، پشت مازو، گیس بند، قیطان، نوار، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن