فلتلغتنامه دهخدافلت . [ ف ُل ْ ل َ / ف ُ ل َ ] (ع ص ) فرس فلت ؛ اسب تیزرو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
فلتلغتنامه دهخدافلت .[ ف َ ل َ ] (ع اِمص ) رهایی . (منتهی الارب ). || (مص ) رها کردن و خلاص دادن . (از اقرب الموارد).
affiliateدیکشنری انگلیسی به فارسیوابسته، پیوستن، مربوط ساختن، اشنا کردن، در میان خود پذیرفتن، به فرزندی پذیرفتن